
دمای سطح زمین در حال حاضر ۱.۱ درجه سانتیگراد بالاتر از دوران پیش از صنعتی شدن است و حتی اگر جهان امروز تولید گازهای گلخانه ای را متوقف کند، به دلیل مقیاس وسیع فعالیت های مخرب انجام شده در گذشته، همچنان ادامه خواهد داشت. مسیر کنونی ما به جهانی منتهی می شود گرمتر بر یخ ها، جنگل ها و به طور کلی آب و هوای جهان تاثیر می گذارد.
به گزارش نبخبر، «ریچارد هاس» رئیس اتاق فکر شورای روابط خارجی در مقاله ای به بحرانی اشاره می کند که مدت هاست مردم و جریان های علمی دنیا به آن اشاره می کنند، اما اینگونه نیست. . با حداقل توجه دولت ها و تصمیم گیرندگان سیاسی. بحران در بحبوحه جنگ در اوکراین به دلیل اعمال تحریم های گسترده غرب علیه بخش انرژی روسیه ابعاد جدیدی به خود گرفته است.
این بحران، بحران «تغییرات اقلیمی» است و روز به روز ابعاد جدی تری به خود می گیرد و به نظر می رسد سیاستمداران جهان آن را بحرانی مربوط به آینده دور و عملاً تا زمانی که دنیا به جایی برسد می دانند. به منطقه یاد شده برنگرد که از خواب غفلت بیدار نخواهند شد. جلوه های ساده و اساسی این بحران را می توان در موج گرمای شدیدی که قاره اروپا در چند وقت اخیر تجربه کرده است نیز مشاهده کرد.
با این حال رئیس اتاق فکر شورای روابط خارجی تاکید می کند که بحران تغییرات اقلیمی باید سریعا رسیدگی شود و قبل از رسیدن به مرحله فاجعه آمیز، اقدامات لازم برای مقابله با آن انجام شود. حتی اگر تولید گازهای گلخانهای در جهان امروز متوقف شود، به دلیل مقیاس مخرب فعالیتهای انسانی در گذشته، دمای زمین همچنان رو به افزایش است و ما با بحران حادتری در بحث تغییر اقلیم مواجه خواهیم شد.
ریچارد هاس در این رابطه می نویسد: “اغلب گفته می شود که جنگ هیچ برنده ای ندارد و فقط برخی کمتر از دیگران ضرر می کنند. به نظر می رسد جنگ اوکراین نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این میان بازنده آشکار “زمین” است.
در شرایط کنونی به نظر می رسد جنگ به یک اولویت بین المللی برای سیاست گذاران و دولت ها تبدیل شده است و البته ارکان نظام بین الملل کنونی و اصل منع تغییر مرزها با توسل به زور نیز به شدت خدشه دار شده است. او هست. اما این جنگ پس از اعمال تحریم های گسترده بر صادرات نفت و گاز روسیه از غرب، تلاش های بین المللی برای دستیابی به منابع انرژی را نیز تشدید کرد. بسیاری از کشورها دریافتهاند که آسانترین و سریعترین راه برای تامین نیازهای انرژی خود، تضمین دسترسی مداوم خود به سوختهای فسیلی است. سوختی که نقش مهمی در انتشار گازهای گلخانه ای در مقیاس وسیع دارد.
با این حال، حتی قبل از حمله روسیه به اوکراین، مبارزه با تغییرات اقلیمی و بهبود وضعیت جهانی در این منطقه شکست خورده بود. باید بپذیریم که امروز هم در مواجهه با این بحران اضطراری و فوری (بحران تغییرات آب و هوا) اساساً هیچ حسی وجود ندارد که باید فوری اقدام کنیم. در عوض، این بحران پدیدهای است که در آیندهای نامشخص میتوان به بهترین شکل به آن پرداخت. با این حال، این احتمال وجود دارد که ثبت دمای بالا در اروپا و سایر مناطق جهان، خشکسالی، آتش سوزی، طوفان شدید و تشدید مهاجرت بتواند این وضعیت را تغییر دهد. اگرچه این تغییر هنوز ایجاد نشده است.
علاوه بر این، اقدامات فردی و انزواطلبانه دولت ها راه به جایی نمی برد. بنابراین در بسیاری از کشورها این احساس وجود دارد که انجام کار درست هیچ اهمیت و فایده ای ندارد، زیرا کشورهای دیگر به عملکرد و اقدامات نادرست خود ادامه می دهند و در نهایت همه ما باید متضرر شویم.
از این رو، این سؤال اساسی که به ویژه در کشورهای در حال توسعه اغلب مطرح می شود، مطرح می شود: چرا باید کار درست را انجام دهیم، در حالی که ما مشکل را ایجاد نمی کنیم؟ کشورهای فقیر و در حال توسعه از پذیرش استانداردها و پرسش و پاسخ کشورهای توسعه یافته در زمینه تولید گازهای گلخانه ای اجتناب می کنند و معتقدند این کشورهای توسعه یافته بودند که با اقدامات خود در فرآیند صنعتی شدن خود باعث ایجاد بحران تغییرات اقلیمی شدند و اکنون در این زمینه نیستند. موقعیتی که خود را طلبکار جهان بدانند. بدتر از همه، تعدادی از کشورها، از جمله برزیل، اقداماتی را انجام نمی دهند که بتوان از تخریب جنگل ها که ریه طبیعی جهان هستند، جلوگیری کرد.
جدا از مؤلفه استانداردهای دوگانه، اتکای کشورها به انرژی هسته ای به عنوان مظهر انرژی پاک نیز با چالش های خاص خود مواجه است. از زمان “فاجعه فوکوشیما” در ژاپن در سال ۲۰۱۱، ادامه فعالیت راکتورهای هسته ای موجود یا ساخت نیروگاه های هسته ای جدید و ایمن تر به یک چالش و نبرد سیاسی دشوار تبدیل شده است.
تلاش برای کند کردن روند تغییرات اقلیمی همچنان با چالشها و مشکلات جدی و اساسی مواجه است، زیرا اعتقاد بر این است که این روند باید به قیمت تضعیف اشتغال و رشد اقتصادی کشورها انجام شود. این تصور تا حد زیادی اشتباه است: تغییرات آب و هوایی، در صورت تحقق کامل، مضر و پرهزینه است، در حالی که ارائه جایگزینی برای سوختهای فسیلی ممکن است در نهایت مشاغل جدیدی ایجاد کند و هزینههای انرژی را در طول زمان کاهش دهد. با این حال، مقاومت در برابر این مسیر به ویژه در مناطقی که مدتها متکی بر تولید و مصرف سوختهای فسیلی بودهاند، قوی است.
با توجه به همه این دلایل، تلاش های بین المللی برای کاهش سرعت گرمایش جهانی عملاً با دستاوردهای اندک و محدود به پایان رسیده است. رهبران جهان بار دیگر در کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد در مصر در نوامبر سال جاری شرکت خواهند کرد، اما هیچ نشانه و دلیلی برای خوش بین بودن این کنفرانس وجود ندارد که بیش از ۲۶ نشست قبلی باشد.
در شرایط کنونی آمریکا به عنوان کشوری که همواره خود را پیشرو در مقابله با تغییرات اقلیمی میدانست، تا حد زیادی نسبت به این موضوع به حاشیه رفته و بیتفاوت است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا بهدلیل محدودیتهای اعمالشده توسط کنگره آمریکا، کشورش را بهطور یکجانبه از توافقنامه آبوهوای پاریس در سال ۲۰۱۵ خارج کرد، در حالی که جانشین او، جو بایدن، عمیقاً در مورد آن نگران است. تحت فشار، هیچ حمایتی برای توسعه منابع انرژی جایگزین تخصیص نخواهد یافت.
در عین حال، دیوان عالی آمریکا اختیارات دولت فدرال را برای انتشار گازهای گلخانه ای و آلاینده های این کشور به شدت محدود کرده است. البته، حمایت سیاسی از وضع مالیات بر گازهای آلاینده یا انعقاد قراردادهای تجاری که با اعمال تعرفه بر محصولات تولیدی آنها بر مصرف نفت و زغال سنگ فشار می آورد، وجود ندارد.
نتیجه همه این مسائل این بوده است که دمای سطح زمین در حال حاضر ۱.۱ درجه سانتیگراد بالاتر از دوران پیش از صنعتی شدن است، حتی اگر جهان امروز تولید گازهای گلخانه ای را به دلیل گستردگی فعالیت ها متوقف کند. گذشته همچنان افزایش خواهد یافت. به نوبه خود، مسیر کنونی ما به دنیای گرمتری منتهی میشود که یخها، جنگلها و به طور کلی آب و هوای جهان را تحت تأثیر قرار میدهد. در چرخه درست، تحولات مثبت به تحولات بهتر ختم می شود و در یک چرخه اشتباه، به ویژه در موضوع تغییر اقلیم، تحولات بد به تحولات بدتری ختم می شود.
در این زمینه باید این سوال را مطرح کرد که آیا دلیلی برای امیدواری به آینده وجود دارد؟ پاسخ باید مثبت باشد، اما بیشتر این امید از تلاش های دولت (چه به صورت فردی یا جمعی) ناشی نمی شود. بعید است که رهبران سیاسی تا دیر نشده وارد عمل شوند.
در این چارچوب، یک منطقه بهبود بالقوه میتواند از سوی «شرکتها» ایجاد شود. زیرا مشوق های زیادی برای تولید محصولات کم مصرف تر برای آنها می بینند. دولتهای ملی و محلی میتوانند فرصتها و مشوقهای قابل توجهی را برای شرکتها برای سرمایهگذاری در خلاقیت و نوآوری فراهم کنند که به روش خود میتواند وابستگی به سوختهای فسیلی را کاهش دهد.
یک حوزه ثانویه برای ایجاد تغییرات مثبت، موضوع “سازگاری و سازگاری” است. دولت ها می توانند زیرساخت هایی را برای مدیریت اثرات و پیامدهای تغییرات اقلیمی در اشکالی مانند سیل های ویرانگر ایجاد کنند و در عین حال موسسات مالی می توانند از سیاست های وام دهی و بیمه ای استفاده کنند تا مردم را از ساختن خانه منصرف کنند و از آنها در مناطق مستعد سیل و آتش سوزی استفاده کنند. .
با این حال، بهترین تاکتیک و ابزاری که می توان برای مقابله با تغییرات اقلیمی به کار برد، استفاده از «تکنولوژی» است. در این میان، اولویت اصلی استفاده از فناوریهایی است که ما را قادر میسازد روند تغییرات آب و هوایی را متوقف یا معکوس کنیم. این فرآیند می تواند با حذف برخی از آلاینده ها یا با قرار دادن ذرات بازتابنده در جو انجام شود تا میزان نور خورشید به زمین کاهش یابد. توسعه این فناوری ها باید به یک اولویت کامل تبدیل شود.
البته در این زمینه میتوان به یک مثال خوب در دوران همهگیری کرونا اشاره کرد. در این عصر، همکاری دولت ها با شرکت های فناوری منجر به تولید نسل جدیدی از واکسن های موثر علیه ویروس کرونا شده است. موضوعی که عملا از فجایع گسترده تری در قالب بحران همه گیر کرونا جلوگیری کرده است. در مورد تغییرات اقلیمی، ما باید بیش از تکیه بر علوم سیاسی برای نجات بشریت، به فناوری و علوم تجربی توجه کنیم.